قربون دستای کوچولوت برم
امروز دستای کوچولوتو دیدم. انگشتای ریزه میزه ات! داشتم می مردم از شدت ذوق! خیلی دوستت دارم. تا رسیدم خونه و تصویر انگشتات و دست کوچولوت که کرده بودی تو دهنت توی ذهنم تداعی شد دستامو گذاشتم دور شکمم و بغلت کردم. وای عزیزم! دوست دارم زودتر به دنیا بیای تا خودتو بغل کنم. امروز هم هوا خیلی آلوده بود. پر از گرد و غبار. مجبور شدم ماسک بزنم.
نویسنده :
مامان مریم
22:35